فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 422
اي که با سلسله زلف دراز آمده اي ، فرصتت باد که ديوانه نواز آمده اي ساعتي ناز مفرما و بگردان عادت ، چون به پرسيدن ارباب نياز آمده اي پيش بالاي تو ميرم چه به صلح و چه به جنگ ، چون به هر حال برازنده ناز آمده اي آب و آتش به هم آميخته اي از لب لعل ، چشم بد دور که بس شعبده بازآمده اي آفرين بر دل نرم تو که از بهر ثواب ، کشته غمزه خود را به نماز آمده اي زهد من با تو چه سنجد که به يغماي دلم ، مست و آشفته به خلوتگه راز آمده اي
گفت حافظ دگرت خرقه شراب آلوده ست
،
مگر از مذهب اين طايفه بازآمده اي
تعبیر:
از فرصت پیش آمده نهایت استفاده را داشته باش و چشم بصیرت داشته باش و سره را از ناسره تشخیص بده. همه ی عوامل برای اینکه به مقصود برسی فراهم است. شک و تردید را از خود دور کن و تصمیمی جدی بگیر.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 414
گلبن عيش مي دمد ساقي گلعذار کو ، باد بهار مي وزد باده خوشگوار کو هر گل نو ز گلرخي ياد همي کند ولي ، گوش سخن شنو کجا ديده اعتبار کو مجلس بزم عيش را غاليه مراد نيست ، اي دم صبح خوش نفس نافه زلف يار کو حسن فروشي گلم نيست تحمل اي صبا ، دست زدم به خون دل بهر خدا نگار کو شمع سحرگهي اگر لاف ز عارض تو زد ، خصم زبان دراز شد خنجر آبدار کو گفت مگر ز لعل من بوسه نداري آرزو ، مردم از اين هوس ولي قدرت و اختيار کو
حافظ اگر چه در سخن خازن گنج حکمت است
،
از غم روزگار دون طبع سخن گزار کو
تعبیر:
راه پیشرفت و ترقی برای تو باز است. فقط باید جرأت داشته باشی و اراده ای محکم. بهتر است به پند و اندرز بزرگان و دوستان گوش فرا دهی. به امید خدا، به آرزوی خود خواهی رسید.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 73
روشن از پرتو رويت نظري نيست که نيست ، منت خاک درت بر بصري نيست که نيست ناظر روي تو صاحب نظرانند آري ، سر گيسوي تو در هيچ سري نيست که نيست اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب ، خجل از کرده خود پرده دري نيست که نيست تا به دامن ننشيند ز نسيمش گردي ، سيل خيز از نظرم رهگذري نيست که نيست تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند ، با صبا گفت و شنيدم سحري نيست که نيست من از اين طالع شوريده برنجم ور ني ، بهره مند از سر کويت دگري نيست که نيست از حياي لب شيرين تو اي چشمه نوش ، غرق آب و عرق اکنون شکري نيست که نيست مصلحت نيست که از پرده برون افتد راز ، ور نه در مجلس رندان خبري نيست که نيست شير در باديه عشق تو روباه شود ، آه از اين راه که در وي خطري نيست که نيست آب چشمم که بر او منت خاک در توست ، زير صد منت او خاک دري نيست که نيست از وجودم قدري نام و نشان هست که هست ، ور نه از ضعف در آن جا اثري نيست که نيست
غير از اين نکته که حافظ ز تو ناخشنود است
،
در سراپاي وجودت هنري نيست که نيست
تعبیر:
رنج و مصیبتی که گرفتار آنی، نتیجه ی اعمال خودت است و پشیمانی سودی ندارد. با امید به آینده کارها برای تو آسان خواهد شد. به تجربه ها و عقل خود اتکا داشته باش و به تواناییهای خود اعتماد کن.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 349
دوش سوداي رخش گفتم ز سر بيرون کنم ، گفت کو زنجير تا تدبير اين مجنون کنم قامتش را سرو گفتم سر کشيد از من به خشم ، دوستان از راست مي رنجد نگارم چون کنم نکته ناسنجيده گفتم دلبرا معذور دار ، عشوه اي فرماي تا من طبع را موزون کنم زردرويي مي کشم زان طبع نازک بي گناه ، ساقيا جامي بده تا چهره را گلگون کنم اي نسيم منزل ليلي خدا را تا به کي ، ربع را برهم زنم اطلال را جيحون کنم من که ره بردم به گنج حسن بي پايان دوست ، صد گداي همچو خود را بعد از اين قارون کنم
اي مه صاحب قران از بنده حافظ ياد کن
،
تا دعاي دولت آن حسن روزافزون کنم
تعبیر:
کاری که شروع کرده ای نیمه تمام رها نکن و از ناملایمات زندگی نا امید و مأیوس نباش. به کار خود با دقت و تعمق بیشتر نگاه کن تا نقطه ضعف های خود را پیدا کنی. اگر به مقصود خود هم نرسیدی ناراحت نشو. زندگی فراز و نشیب بسیار دارد. به خداوند توکل کن.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 449
اي که مهجوري عشاق روا مي داري ، عاشقان را ز بر خويش جدا مي داري تشنه باديه را هم به زلالي درياب ، به اميدي که در اين ره به خدا مي داري دل ببردي و بحل کردمت اي جان ليکن ، به از اين دار نگاهش که مرا مي داري ساغر ما که حريفان دگر مي نوشند ، ما تحمل نکنيم ار تو روا مي داري اي مگس حضرت سيمرغ نه جولانگه توست ، عرض خود مي بري و زحمت ما مي داري تو به تقصير خود افتادي از اين در محروم ، از که مي نالي و فرياد چرا مي داري
حافظ از پادشهان پايه به خدمت طلبند
،
سعي نابرده چه اميد عطا مي داري
تعبیر:
کاری را که از حد توانایی تو خارج است انجام نده و قدرت و توانایی خود را بسنج. با ندانم کاری، خود را دچار رنج و زحمت نکن. باید سعی و تلاش کنی تا به هدف برسی. اشتباهات خود را با تعقل و اندیشه برطرف کن.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 340
من که از آتش دل چون خم مي در جوشم ، مهر بر لب زده خون مي خورم و خاموشم قصد جان است طمع در لب جانان کردن ، تو مرا بين که در اين کار به جان مي کوشم من کي آزاد شوم از غم دل چون هر دم ، هندوي زلف بتي حلقه کند در گوشم حاش لله که نيم معتقد طاعت خويش ، اين قدر هست که گه گه قدحي مي نوشم هست اميدم که عليرغم عدو روز جزا ، فيض عفوش ننهد بار گنه بر دوشم پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت ، من چرا ملک جهان را به جوي نفروشم خرقه پوشي من از غايت دين داري نيست ، پرده اي بر سر صد عيب نهان مي پوشم من که خواهم که ننوشم بجز از راوق خم ، چه کنم گر سخن پير مغان ننيوشم
گر از اين دست زند مطرب مجلس ره عشق
،
شعر حافظ ببرد وقت سماع از هوشم
تعبیر:
در برابر سختی ها و مشکلات با ثبات و مقاوم هستی و این بسیار خوب است. اما دقت کن که به نا امیدی و یأس دچار نشوی. با دوستان مشورت کن و از آنها کمک بطلب و لجبازی نکن. در کارها به خدا توکل داشته باش.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 390
افسر سلطان گل پيدا شد از طرف چمن ، مقدمش يا رب مبارک باد بر سرو و سمن خوش به جاي خويشتن بود اين نشست خسروي ، تا نشيند هر کسي اکنون به جاي خويشتن خاتم جم را بشارت ده به حسن خاتمت ، کاسم اعظم کرد از او کوتاه دست اهرمن تا ابد معمور باد اين خانه کز خاک درش ، هر نفس با بوي رحمان مي وزد باد يمن شوکت پور پشنگ و تيغ عالمگير او ، در همه شهنامه ها شد داستان انجمن خنگ چوگاني چرخت رام شد در زير زين ، شهسوارا چون به ميدان آمدي گويي بزن جويبار ملک را آب روان شمشير توست ، تو درخت عدل بنشان بيخ بدخواهان بکن بعد از اين نشکفت اگر با نکهت خلق خوشت ، خيزد از صحراي ايذج نافه مشک ختن گوشه گيران انتظار جلوه خوش مي کنند ، برشکن طرف کلاه و برقع از رخ برفکن مشورت با عقل کردم گفت حافظ مي بنوش ، ساقيا مي ده به قول مستشار موتمن
اي صبا بر ساقي بزم اتابک عرضه دار
،
تا از آن جام زرافشان جرعه اي بخشد به من
تعبیر:
به زودی خبرهای خوشی به تو می رسد و همه چیز رنگ و بوی دیگری می گیرد. دوران ناراحتی به سر می رسد و شاهد مقصود را در آغوش می کشی به شرط آنکه فرصت را غنیمت شماری. اجازه نده مغرضان تو را نا امید کنند.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 340
من که از آتش دل چون خم مي در جوشم ، مهر بر لب زده خون مي خورم و خاموشم قصد جان است طمع در لب جانان کردن ، تو مرا بين که در اين کار به جان مي کوشم من کي آزاد شوم از غم دل چون هر دم ، هندوي زلف بتي حلقه کند در گوشم حاش لله که نيم معتقد طاعت خويش ، اين قدر هست که گه گه قدحي مي نوشم هست اميدم که عليرغم عدو روز جزا ، فيض عفوش ننهد بار گنه بر دوشم پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت ، من چرا ملک جهان را به جوي نفروشم خرقه پوشي من از غايت دين داري نيست ، پرده اي بر سر صد عيب نهان مي پوشم من که خواهم که ننوشم بجز از راوق خم ، چه کنم گر سخن پير مغان ننيوشم
گر از اين دست زند مطرب مجلس ره عشق
،
شعر حافظ ببرد وقت سماع از هوشم
تعبیر:
در برابر سختی ها و مشکلات با ثبات و مقاوم هستی و این بسیار خوب است. اما دقت کن که به نا امیدی و یأس دچار نشوی. با دوستان مشورت کن و از آنها کمک بطلب و لجبازی نکن. در کارها به خدا توکل داشته باش.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 243
بوي خوش تو هر که ز باد صبا شنيد ، از يار آشنا سخن آشنا شنيد اي شاه حسن چشم به حال گدا فکن ، کاين گوش بس حکايت شاه و گدا شنيد خوش مي کنم به باده مشکين مشام جان ، کز دلق پوش صومعه بوي ريا شنيد سر خدا که عارف سالک به کس نگفت ، در حيرتم که باده فروش از کجا شنيد يا رب کجاست محرم رازي که يک زمان ، دل شرح آن دهد که چه گفت و چه ها شنيد اينش سزا نبود دل حق گزار من ، کز غمگسار خود سخن ناسزا شنيد محروم اگر شدم ز سر کوي او چه شد ، از گلشن زمانه که بوي وفا شنيد ساقي بيا که عشق ندا مي کند بلند ، کان کس که گفت قصه ما هم ز ما شنيد ما باده زير خرقه نه امروز مي خوريم ، صد بار پير ميکده اين ماجرا شنيد ما مي به بانگ چنگ نه امروز مي کشيم ، بس دور شد که گنبد چرخ اين صدا شنيد پند حکيم محض صواب است و عين خير ، فرخنده آن کسي که به سمع رضا شنيد
حافظ وظيفه تو دعا گفتن است و بس
،
دربند آن مباش که نشنيد يا شنيد
تعبیر:
با دوستان مهربان خود صادق و بی ریا باش. هر کس را محرم اسرار خود قرار نده. به سخنان بزرگان و دوستان مطمئن گوش کن و از سختیها و رنج های روزگار مأیوس و نا امید نباش.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 235
زهي خجسته زماني که يار بازآيد ، به کام غمزدگان غمگسار بازآيد به پيش خيل خيالش کشيدم ابلق چشم ، بدان اميد که آن شهسوار بازآيد اگر نه در خم چوگان او رود سر من ، ز سر نگويم و سر خود چه کار بازآيد مقيم بر سر راهش نشسته ام چون گرد ، بدان هوس که بدين رهگذار بازآيد دلي که با سر زلفين او قراري داد ، گمان مبر که بدان دل قرار بازآيد چه جورها که کشيدند بلبلان از دي ، به بوي آن که دگر نوبهار بازآيد
ز نقش بند قضا هست اميد آن حافظ
،
که همچو سرو به دستم نگار بازآيد
تعبیر:
در انتظار به سر می بری. نا امید و ناراحت نباش زیرا به مقصود خود می رسی. بلا و مصیبت های رسیده را تحمل کن. در کوره ی حوادث، خود را آبدیده کن و تجربه اندوزی کن تا لذت بیشتری از پیروزی ببری.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 327
مرا عهديست با جانان که تا جان در بدن دارم ، هواداران کويش را چو جان خويشتن دارم صفاي خلوت خاطر از آن شمع چگل جويم ، فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم به کام و آرزوي دل چو دارم خلوتي حاصل ، چه فکر از خبث بدگويان ميان انجمن دارم مرا در خانه سروي هست کاندر سايه قدش ، فراغ از سرو بستاني و شمشاد چمن دارم گرم صد لشکر از خوبان به قصد دل کمين سازند ، بحمد الله و المنه بتي لشکرشکن دارم سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سليماني ، چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم الا اي پير فرزانه مکن عيبم ز ميخانه ، که من در ترک پيمانه دلي پيمان شکن دارم خدا را اي رقيب امشب زماني ديده بر هم نه ، که من با لعل خاموشش نهاني صد سخن دارم چو در گلزار اقبالش خرامانم بحمدالله ، نه ميل لاله و نسرين نه برگ نسترن دارم
به رندي شهره شد حافظ ميان همدمان ليکن
،
چه غم دارم که در عالم قوام الدين حسن دارم
تعبیر:
بیهوده و از روی نادانی خود را گرفتار مشکلات نکن و به زندگی خود آسیب مرسان. آرزوهای دور و دراز را رها کن. به آنچه داری قانع باش. در زندگی خصوصی بسیار موفق هستی. قدر خانواده ی خود را بدان و لحظات شیرین زندگی را غنیمت بدان و خداوند را شاکر باش.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 478
نوش کن جام شراب يک مني ، تا بدان بيخ غم از دل برکني دل گشاده دار چون جام شراب ، سر گرفته چند چون خم دني چون ز جام بيخودي رطلي کشي ، کم زني از خويشتن لاف مني سنگسان شو در قدم ني همچو آب ، جمله رنگ آميزي و تردامني دل به مي دربند تا مردانه وار ، گردن سالوس و تقوا بشکني
خيز و جهدي کن چو حافظ تا مگر
،
خويشتن در پاي معشوق افکني
تعبیر:
چرا بیهوده غم روزگار را می خوری؟ زندگی در گذر است و شادی ها و غم های آن نیز می گذرد و پایدار و باقی نخواهد ماند. انسان عاقل کسی است که از ریاکاران و دروغگویان بپرهیزد تا زندگی آرام و بی دردسری داشته باشد. غرور و تکبر را از خود دور کن و با خانواده ی خود، زندگی خوبی را بگذران.